داستان آبیدیک

fly away

fla͡i əwe͡i


فارسی

1 عمومی:: گیج‌ بی‌ قرار، ول‌ )درگفتگوی‌ ازجامه(، سبك‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): fly away to take flight and depart. • The owl hooted one last hoot and flew away. • All the birds flew away when the cat came around.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code